86/6/28
12:0 ص
پیرامون موسیقی رپ آیا ؟
موسیقی رپ که در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی و از میان سیاه پوستان فقیر متولد شد، در واقع یک نوع موسیقی اعتراضآمیز خیابانی است. مانند خیلی از سبکهای دیگر موسیقی غربی، این سبک نیز با چندین سال تاخیر، به ایران راه پیدا کرد.
این موسیقی از پیشپا افتاده ترین و سهل ترین و خیابانی ترین کلمات استفاده میکند، بدون این که از حیث ادبی بتوان این نوع استفاده را نقد کرد. یعنی در نوشتن متن رپ، هیچ الزامی برای رعایت قوانین ادبی وجود ندارد.موسیقی رپ به موضوعاتی از جمله: اختلاف طبقاتی، ریاکاری، دعواهای خیابانی، فرهنگ غالب جهانی و البته بحرانهای سیاسی میپردازد و ترانههای آن اگرچه قافیههایی ضعیف دارند و در نگاه بسیاری شعر ناب به حساب نمیآیند، امّا با همین سادگی و بی پیرایگی خود میکوشند معنایی دیگر از زندگی اجتماعی را به ما یادآوری کنند.
در ایران اما این معنای دیگر از زندگانی که به ما یادآوری می شود چنان ژرف است و ژرف که برای مدت نامحدودی آدمی را به سمت مثبت بی نهایت متمایل می نماید. ایرانی، ایرانی اصیل اگر به این آهنگ ها تا انتهایشان گوش بدهد به فتوای حقیر برود گرین کارتش را بگیرد که دیگر ماندنش جایز نیست. موسیقی زیر زمینی در غرب به موسیقی ای گفته می شود که نه تنها از حیث محتوا ی اثر بلکه از حیث آهنگ سازی نیز در رده ی بالاست .، در سرزمین ما اما اوضاع بلعکس است آنها برای گفتن حرف حق زیرزمینی کار می کنند و ما ها برای گفتن چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟. حافظ این حال عجب با که توان گفت. از بین آثار رپ آقای نامجو، بینش پژوه و دیگری را در خاطرم نیست مجاز کار می کنند، آثارشان در سایت ترانه فارسی هست با کمی جستجو می یابید. به عقیده بنده به این سبک خواندن اصلا به زبان فارسی نمی آید.
در این اقیانوس آثار، واقعا جای موسیقی های ناب و اصیل خالی است پس حق دارند به سراغ کار های ضعیف بروند، نه می شناسند آثار فاخر را و نه علاقه ای به گوش دادن آنها دارند، جملگی به دنبال چی هستند؟ آهنگ شاد، شاد باشه آقا شاد. اکثریت غریب به اتفاق جماعت ذکور و نثور ایرانی موسیقی را به عنوان تفریح می نگرند و لا غیر.چه اینکه اکثریتشان آن را حرام نیز می انگارند همان نهینیسم خودمان، ولی پیوسته به دنبال آهنگ شادند.
حتی توی تکثیر غیر مجاز هم اگر دقت داشته باشید به سختی می توانید آلبوم های ارزشمند رو پیدا کنید.جز اندکی بقیه زباله اند. چه زخیره ی نیکویی برای خود در نظر گرفته اند این شکنندگان قانون کپی رایت به صورت کلان، هم به اقتصاد هنر مندان ضربه ی اقتصادی می زنند و هم به فرهنگ این مملکت.فرهنگ چه واژه ی غریبی، راستی از فرهنگ ایرانی چیزی برایمان مانده است؟ صبر کنید ببینم، موسیقی و لباس و ملزومات زندگی و آداب و رسوم و آداب معاشرت و قیافه هامان که کاملا ایرانی- اسلامی است،نه ما همانیم که بودیم.تو خود حدیث مفصل بخوان از این فرهنگ.
از خود گریزانیم همگی و به بیگانه متمایل، خود را باور نداریم.آه چه درد جانسوزی. هر چه که بیگانه بگوید می گوییم :
به خدا قسم
قسم به نان و نمک
به شرم تو
به چشمهای قشنگ تو
اندازه ی هر چه دل تنهایی ات بخواهد
با همه ی وجود
و با هر چه عشق
و عشق
چشم
از خیل فرقه ها ی ایرانی 5 فرقه را نام می برم از نقطه نظرشان به موسیقی
گروه 1
نهینیست ها ی موسیقی را جیززز انگار، اما در خفی : بلی، در جلی : خیر خیر خیر، هنوز برایشان مشخص نیست که موسیقی خوب است آیا یا بد. به منسبشان می چسبند، به میزشان و به درآمدشان. فرهنگ چیست ؟ موسیقی چیست؟ آواز کدام ارشاد چیست؟؟؟؟.حرام است آقا حرام.کذب است کذب است این مرد سراسر کذب است و ریا بیرونش کنید، مشعل ها را بیاورید و او را به آتش بکشید.
گروه 2
آه از نهادشان برآید که ای قوم به حج رفته، ای قوم به حج رفته،کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟معشوق همینجاست بیایید بیایید.از دست هامان بس دل پری دارند بس.اما نرسد ناله ی سعدی به کسی در همه عالم، گر توووووووووووووووووووووووووو تقدیر کنی، دست تنهایند تنهای تنهایند. تا هستند که همین جماعت به ظاهر موسیقی دوست نیز پاسشان نمی دارند و هنگام به باقی شتافتنشان خیل عشاق به مزارشان روانه می شوند که چه؟ ...
گروه 3
شمه ی اقتصادی فوق بشری ای دارند و از آب گل آلود میگو می گیرند و به خورد مردم ساده می دهند، که لسان غیب خوشتر بنوازند این نوا را.
گروه 4
جوانک های متعصب، متعهد، متخصص، مجرب، مرخم،مجرد،لاسری،می بمل، فابکار، سی بمل، دره التاج، اقسام ذوالاربع،بر اوزان مُفتَعِلُن-فَعِلُن- مُفتَعِلُن-فَعِلنَ-یا تَن-تَنَنَن- تَنَنَن- تَن- تَنَنَن- تَنَنَن که قلم هاشان حزین و مویه و غم انگیز و بیداد و شکسته ویرگول دشتی و افشاری و منصوری روایت می کنند که هر کسی که نیست اهل دل ز دل خبر ندارد، دل زدست غم مفر ندارد.القصه از اقلیت مفید نویسشان گذشته مابقی از شجر می نویسند ولا غیر که شجر جونم دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه. گاه نقد هایی می نمایند، ایرانی جماعت را که می دانید نقاش ازل ورا چو تصویر کشید بلی همه اش به نقد و نقدیر کشید. گوشه ای از ایشان نیز به کار تصنیف شکافی پرداخته و چنان وصف می نمایند : که این گوشه ی چنگیز است و آن نغمه ی شهرام و آن یکی رِنگ شتر است و شمع و یار و می و میخانه با آواز ی از بانو پروانه،این نکته که ،که می فهمد که چه می نویسند، خودهاشان دیگر!.
گروه 5
نمی دانند میوزیک یا همان الموسیقی الکبیر خودمان که بود و چه کرد و فونکسیون و پیچ و کانجاکت چیست و مدالیته، نیز کنتر پوان را حتی نمی شناسد، جماعت عزیزی هستند، چه کنند که دوست ندارند وارد مقاصد الحان شوند ، البت به سایر آلات موسیقی غریب تصرف دارند اما چه کنند که از وطن بیزارند و املیسم می خوانندش و فرار را بر قرار ترجیح داده اند.
قصه نکنم دراز کوتاه کنم
که ای خیل بردران و قیل خواهران رحمی، رحمی که من امروز مهمان توام فردا چرا؟
به حرص ار شربتی خوردم، مگیر از من که بد کردم/بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا!